کد مطلب:313523 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:190

بی گناهی زن و توسل او به حضرت ابوالفضل العباس
حضرت آیةالله سید محمدمهدی مرتضوی لنگرودی (عبدالصاحب) از مدافعین حریم ولایت در حوزه ی علمیه ی قم، مرقوم داشته اند:

بعد الحمد و الصلاة، بنا به تقاضای دانشمند محترم، علم الاعلام، حجةالاسلام جناب مستطاب آقای حاج شیخ علی ربانی خلخالی - دامت افاضاته العالیه - به نقل دو واقعه كه از كرامات باهره ی علمدار كربلا، قمر بنی هاشم، حضرت ابی الفضل العباس علیه السلام است و این جانب هر كدام را به یك واسطه از موثقین شنیده ام، پرداخته و آن دو واقعه را كاملا به رشته ی تحریر درمی آورم:

1. واقعه ی اول را از شخصی موثق و مورد اعتماد، جناب مستطاب شیخ الاسلام فاضل بنانی، در بیست سال پیش شنیده ام و نمی دانم اكنون آن مرد بزرگوار زنده است یا مرده، اگر زنده است خداوند او را مؤید و منصور بدارد و اگر مرده است خدا او را غریق رحمت واسعه اش بفرماید.

وی گفت: روزی در صحن مطهر حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام بودم، مشاهده كردم دو مرد، یك زن را با ذلت و خواری به سوی حرم مطهر حضرت عباس علیه السلام می برند. نزدیك شدم و سؤال كردم كه شما چه نسبتی با این زن دارید و قضیه از چه قرار است كه او را با این ذلت و خواری به سوی حرم می برید؟!

یكی از آن دو نفر گفت: من پدر این زن هستم، و این شخص برادر او است. در قبیله ی ما رسم چنین است، اگر دختری كه هنوز به خانه ی شوهر نرفته آبستن شود او را می كشیم. [1] ، این دختر من آبستن شده شكمش بالا آمده، خواستیم كه او را بكشیم، دختر گفت من بی گناهم، من زنا نداده ام، مرا به حرم مطهر ابوفاضل ببرید، در آنجا بر شما معلوم خواهد شد كه ادعای من درست است یا نه؟ اكنون او را به حرم مطهر ابوفاضل علیه السلام می بریم تا بر ما معلوم شود قضیه از چه قرار است.



[ صفحه 333]



فاضل بنانی گفت: من با آنان وارد حرم مطهر حضرت ابی الفضل العباس علیه السلام شدم، زن به ضریح مطهر متوسل شد و آه جانسوزی از دل بركشید. وی چون ابر بهاری اشك می ریخت و صدای دلخراشش گاه در فضای حرم مطهر طنین انداز می شد، به طوری كه توجه اهل حرم را به سوی خود جلب می نمود. ناگاه ضریح مطهر به حركت آمد و همه ی اهل حرم دانستند كه كرامتی خواهد شد. سكوت مطلق در حرم حكمفرما شده بود. در آن وقت صدایی از شكم آن زن به گوش همه ی اهل حرم رسید. آن صدا چه بود؟ صدا این بود: «امی لیست زانیة». سه مرتبه این صدا به گوش اهل حرم رسید.

در این موقع چراغهای مخصوص كرامت علمدار كربلا روشن شده، مرد و زن هلهله كردند.

از طرف كلیددار حرم، یك چادر و یك پیراهن به آن زن داده شد و سپس چادر و پیراهن آن زن را گرفته و قطعه قطعه نموده و به عنوان تبرك به مردم دادند.

فاضل بنانی فرمود: یك قطعه از چادر آن زن به اینجانب رسید. وی افزود: مشاهده نمودم كه پدر و برادر آن زن، این بار با احترامات فائقه، آن زن را به سوی خانه اش هدایت می كردند.


[1] حضرت آيةالله لنگرودي، با توجه به بيگناهي دوشيزه ي مزبور، احتمال مي دادند كه شايد در حمام، نطفه به رحمش رفته و آبستن شده بوده است.